روش تحقیق در پروپوزال و پایان نامه
انواع روش تحقیق در پروپوزال و پایان نامه و طرح های پژوهشی در این پست توضیح داده شده اند. همین طور متغیر های توصیفی و مقیاسی و انواع روش های مطالعه و جمع آوری اطلاعات نیز آورده شده اند.
معرفی بخشهای روش تحقیق در پروپوزال و پایان نامه
تا این مرحله، موضوع تحقیق را انتخاب نموده، اهمیت مسئله مورد تحقیق را به همراه مروری بر مطالعات انجام شده مطرح و اهدافی برای پروژه تنظیم کرده اید.
حال در این مرحله بایستی راه رسیدن به اهداف مورد نظر مشخص گردد. این بخش به متغیرها، نوع مطالعه، جمعیت مورد مطالعه، روش جمع آوری داده ها، روش اجرای طرح، روش تجزیه و تحلیل داده ها و مشکلات و محدودیتهای مطالعه می پردازد.
متغیرها:
متغیر عبارت است از صفت یا مشخصه قابل اندازه گیری یک فرد یا پدیده که می تواند مقادیر مختلف داشته باشد و از فردی به فرد دیگر تغییر کند.
به بیان دیگر متغیر به خصوصیاتی از افراد مورد مطالعه که اندازه گیری می شوند یا مورد پرس و جو قرار می گیرند اطلاق می شود.
همانگونه که در بحث اهداف ذکر گردید متغیرها عمدتاً بر اساس اهداف ویژه تعیین می شوند و برای ثبت هر یک از آنها باید دلیل و هدفی وجود داشته باشد؛ و تعریف، مقیاس، نقش و واحد آنها ذکر شود.
تعریف عملی:
متغیرهای طرح باید تعریف دقیق و مشخصی داشته باشند. گاهی اوقات تعریف یک متغیر نسبتاً مشخص است و نیاز به تعریف بیشتری ندارد ، به عنوان مثال برای متغیر قد لازم نیست حتماً تعریفی مانند فاصله کف پا تا فرق سر بر حسب سانتی متر را ارائه دهیم ( هر چند ذکر مواردی که هنگام اندازه گیری آن در نظر می گیریم مانند بدون کفش بودن، وضعیت ایستادن و.. لازم و ضروری است ).
ولی گاهی اوقات تعاریف متعددی برای یک متغیر می توان در نظر گرفت که در این موارد باید حتماً تعریف خود را ارائه دهیم.
به عنوان مثال اگر محققی در نظر داشته باشد شیوع چاقی را در یک اجتماع خاص در نظر بگیرد. باید حتماً تعریف دقیقی از چاقی ارائه کند. مثلاً BMI بالای ۲۵ را به عنوان چاقی در نظر بگیرد.
در غیر این صورت یک محقق ممکن است با یک تعریف خاص شیوع چاقی را در یک اجتماع ۱۲ % و محقق دیگر یا تعریف دیگری این عدد را در همان اجتماع ۳۰ % به دست آورد.
مقیاس:
متغیرها از لحاظ نوع عملیات ریاضی که می توان روی آنها انجام داد به دسته های مختلفی تقسیم می شوند:
اسمی Nominal رتبه ای Ordinal فاصله ای Interval نسبتی Ratio
متغیرهای اسمی:
متغیرهایی هستند که حالتهای مختلف آنها نسبت به هم برتری ندارند، مانند جنس، گروه خونی یا رنگ چشم ( حالتهای مختلف رنگ چشم، آبی، میشی، قهوه ای و …. برتری خاصی نسبت به هم ندارند ).
متغیرهای رتبه ای:
متغیرهای خاصی هستند که حالات مختلف آنها هر کدام کمتر یا بیشتر از دیگری است و می توان آنها را مرتب کرد؛ مانند:
شدت درد: بدون درد خفیف متوسط شدید
فراوانی درد: هرگز ندرتاً گاهی اغلب
هر چند حالتهای مختلف یک متغیر رتبه ای نسبت به هم برتری دارند. ولی فاصله آنها مقدار مشخصی نیست به عنوان مثال فاصله ندرتاً تا گاهی به اندازه فاصله گاهی تا اغلب نیست.
متغیرهای فاصله ای و نسبتی:
آنهایی هستند که حالتهای مختلف آنها از یکدیگر کمتر یا بیشتر هستند و فاصله در این متغیرها مفهوم مشخص و ثابتی دارد. صفر در مقیاس فاصله ای نشان دهنده فقدان خاصیت مورد نظر نیست ( مانند درجه حرارت ) در حالیکه در مقیاس نسبتی، صفر بدلیل فقدان ویژگی مورد اندازه گیری است در نتیجه نسبت مابین اعداد در این مقیاس همان نسبت مقدار آن ویژگی است ( مانند قد و وزن. درآمد و …).
این تقسیم بندی متغیرها از لحاظ عملیات ریاضی و کارهای آماری که می توان بر روی آنها انجام داد اهمیت دارد.
به عنوان مثال در متغیرهای فاصله ای می توان تفاضل انجام داد و یا از آنها میانگین گرفت. در حالی که در مورد یک متغیر رتبه ای حالتهای مختلف آن قابل کسر کردن از هم نمی باشد و متوسط منهای شدید هیچ مفهومی ندارد و یا میانگین گرفتن از متغیرهای رتبه ای مفهوم خاصی ندارد.
به همین ترتیب بسیاری از عملیات ریاضی پیچیده تر که بر روی متغیرهای فاصله ای و نسبتی اجرا می شود در مورد متغیرهای رتبه ای قابل استفاده نمی باشد و عملیاتی هم که روی متغیرهای رتبه ای می تواند اجرا شود،
روی متغیرهای اسمی قابل اجرا نیست. در متغیرهای اسمی یا درصد با نسبت مقادیر مختلف کار داریم مانند درصد گروه خونی A و یا نسبت جنس و یا نسبت جنس زن در کل بیماران لوپوسی.
در مورد این مقیاسها باید به چند نکته اساسی توجه کرد:
۱. متغیرهایی که دارای مقیاسهای سطح بالا هستند را می توان به متغیرهای با مقیاسهای سطح پایین تر تبدیل کرد. مثلاً فشار خون که یک متغیر فاصله ای است را می توان به یک متغیر رتبه ای تبدیل نمود. به عنوان مثال به صورت زیر:
فشار خون طبیعی: mmHg ۹۰ پر فشاری خفیف: mmHg 99 پر فشاری متوسط: mmHg 109 پر فشاری شدید: mmHg 110 DBP
و یا می توان حتی آن را به یک متغیر دو حالتی که نوع خاصی از یک متغیر اسمی است تبدیل کرد.
پر فشاری خون ندارد: mmHg 90 پر فشار خون دارد: mmHg 90 DBP
اما عکس این موضوع ( تبدیل از پایین به بالا ) معمولاً ممکن نیست.
۲- این که چه مقیاسی را برای یک متغیر انتخاب کنیم، بستگی به عوامل مختلفی دارد:
الف – معمولاً بهترین حالت این است که در صورت امکان بالاترین مقیاس را برای متغیر انتخاب کنیم ( مثلاً فشار خون را بر حسب میلی متر جیوه اندازه گیری کنیم ) زیرا در این حالت امکان انجام عملیات ریاضی بیشتری بر روی متغیر وجود دارد و حساسترین تستهای آماری در این حالت می توانند کاربرد داشته باشند. در صورت لزوم نیز می توان آنها را به مقیاسهای سطح پایین تر تبدیل کرد.
ب – گاهی به دلیل مشکلات عملی چنین کاری امکان پذیر نیست. مثلاً ممکن است امکانات کافی برای اندازه گیری دقیق تر پروتئین ادرار بر حسب گرم نداشته باشیم و مقدار آن را فقط به صورت رتبه ای ( +++، ++ و + ) بیان کنیم.
ج – گاهی هدف ما از مطالعه به صورتی است که اصولاً هیچ نیازی به مقیاس سطح بالا نداریم. در این صورت می توان متغیر را از ابتدا با مقیاس سطح پایین سنجید. به عنوان مثال اگر هدف از مطالعه ای، تعیین درصد پر فشاری خون در یک اجتماع خاص باشد کافی است فقط بدانیم شخصی مبتلا به پر فشاری خون بوده یا خیر؟ و اصولاً لزومی به ذکر عدد دقیق فشار خون نیست. البته وقوع چنین حالتی بسیار بعید است و بهتر است از ابتدا مقیاس سطح بالا استفاده شود و در صورت لزوم در هنگام آنالیز به سادگی می توان آن را به مقیاس مناسب تبدیل نمود. هنگام انتخاب مقیاس یک متغیر رتبه ای باید سعی کرد تعداد رده های آن را برای جدا کردن حالات مختلف از هم کافی باشد و در عین حال زیاد کردن بیش از حد تعداد رده ها ممکن است ایجاد مشکل بکند. مثلاً همانطور که گفته شد برای شدت سر درد ممکن است چهار رده ( ندارد، خفیف، متوسط، شدید ) کافی باشد.
نقش: متغیرها از لحاظ نقشی که در یک مطالعه ایفا می کنند نیز به دسته های مختلفی تقسیم بندی می شوند. در مطالعات تحلیلی متغیرها به چند دسته تقسیم میشوند:
متغیرهای زمینه ای
متغیرهای مستقل
متغیرهای وابسته
متغیرهای مخدوش کننده
متغیرهای زمینه ای، متغیرهایی هستند که تقریباً در هر مطالعه ای مورد بررسی قرار می گیرند مانند سن، مذهب، نژاد، محل سکونت و.. این متغیرها چون به راحتی قابل بررسی هستند و تقریباً با هر فاکتور دیگری ارتباط دارند در بیشتر مطالعات مورد بررسی قرار می گیرند. متغیر وابسته، همان معلول است و متغیر مستقل، متغیری است که به عنوان علت احتمالی، تحت بررسی است. به عنوان مثال ممکن است بخواهیم بدانیم آیا مصرف سیگارایجاد سرطان ریه می کند یا خیر؟ در این حالت مصرف سیگار متغیر مستقل و سرطان ریه متغیر وابسته است.
سرطان ریه – مصرف سیگار
در حالتی که بخواهیم بدانیم آیا استرس باعث مصرف سیگار می شود یا خیر؟ سیگار کشیدن متغیر وابسته و مقدار استرس متغیر مستقل است. مصرف سیگار – استرس
در مطالعه ای که رابطه بین سطح تحصیلات مادر و سوء تغذیه در کودکان زیر ۵ سال را بررسی می کند ممکن است ارتباطی بین سطح تحصیلی پایین و وجود سوء تغذیه یافت شود ولی باید دقت کرد که در این مثال سطح درآمد خانواده می تواند بر هر دو عامل تاثیر گذار باشد. در این جا متغیر درآمد می تواند به عنوان یک متغیر مخدوش کننده مطرح باشد؛ بنابراین متغیرهای مخدوش کننده متغیرهایی هستند که خود شخصاً متغیر مستقل یا وابسته مطالعه نیستند ولی به نحوی در تضعیف یا تقویت ارتباط آنها موثر هستند و باید مورد بررسی قرار گیرند. باید توجه نمود که متغیر مخدوش کننده از طریق اثر همزمان بر روی متغیر مستقل و وابسته موجب این امر می شود.
برای بررسی متغیرهای مخدوش کننده در طرح راه مناسب این است که در یک دیاگرام تمامی عوامل مداخله گر در آن بررسی را کشید و از میان آنها عواملی که بیشترین اهمیت را دارند برگزید و مورد مطالعه قرار داد.
نکته مهم آن است که در مطالعات توصیفی که یک رابطه علت – معلولی مورد بررسی نیست، اصلاحات ذکر شده فوق مفهوم روشنی پیدا نمی کنند. در واقع در این مطالعات تعدادی متغیر زمینه ای و تعدادی نیز متغیر اصلی وجود دارند.
جدول متغیرها:
در یک پروتکل تحقیقاتی متغیرها را به صور مختلف ارائه می کنند که مرسوم ترین آنها تشکیل جدولی از متغیرها بوه که در آن نام، تعریف عملی، مقیاس، نقش و واحد آن مشخص می گردد. به عنوان نمونه به جدول زیر توجه نمایید.
نوع مطالعه
انتخاب نوع مطالعه به ماهیت مسئله، میزان اطلاعات موجود درباره یک شکل و منابع موجود برای انجام طرح بستگی دارد. تقسیم بندی های گوناگونی برای انواع مطالعات موجود است. یکی از انواع تقسیم بندیها به شرح زیر است:
مطالعات غیر مداخله ای: در این نوع از مطالعات، محقق اهداف مورد تحقیق را فقط توصیف و مورد بررسی قرار داده و تغییری ( مداخله ای ) در آنها به عمل نمی آورد ( مطالعات مشاهده ای نیز نامیده می شوند ).
مطالعات مداخله ای: که در آنها پژوهشگر در وضعیت مورد تحقیق دست کاری به عمل آورده با تغییراتی که در آنها ایجاد می کند و پیامدهای این دست کاری را اندازه می گیرد. ( مثال: ارائه آموزش بهداشت به مردم و تعیین میزان بالا رفتن پوشش واکسیناسیون که در این جا آموزش بهداشت، مداخله یا دستکاری محسوب گشته و اثر این مداخله به صورت بالا رفتن میزان پوشش واکسیناسیون اندازه گیری می شود.
مطالعات غیر مداخله ای ( مشاهده ای )
انواع این گروه از مطالعات عبارتند از:
مطالعات اکتشافی
مطالعات توصیفی
مطالعات مقایسه ای ( تحلیلی )
مطالعات اکتشافی
مطالعه اکتشافی:
مطالعه ای است در سطح کوچکی ( روی تعداد کمی از افراد ) و به مدتی کوتاه انجام می شود. این مطالعه مواقعی به کار میرود که اطلاعات موجود در مورد یک مشکل یا یک وضعیتی بسیار ناقص باشد.
مطالعات توصیفی
مطالعه توصیفی شامل جمع آوری و ارائه منظم داده ها است تا تصویر روشنی از یک موقعیت خاص بدست آید.
مطالعه توصیفی را می توان روی گروههای کوچک یا بزرگی از افراد انجام داد.
مطالعات توصیفی که روی یک مورد ( مثلاً یک بیمار ) یا تعداد محدودی بیمار انجام می شود مشخصات فرد یا افراد مورد مطالعه را به طور دقیق و مفصل توصیف می نماید منظور از موارد ممکن است یک بیمار، یک مرکز بهداشتی، یا یک روستا باشد. نتیجه چنین مطالعاتی ممکن است نگرش ما را نسبت به مشکل تغییر داده و نگرش جدیدی ایجاد نماید.
مطالعه موارد در علوم اجتماعی، مدیریت و طب بالینی کاربرد زیادی دارد. مثلاً در پزشکی می توان مشخصات یک بیماری ناشناخته ای را توصیف نمود ( گزارش مورد ). معمولاً اطلاعات حاصله از گزارش مورد ( CASE REPORT ) مبنایی است برای مشخص ساختن شکل بالینی بیماری. البته اگر محقق بخواهد نتایج حاصله از مطالعه یک یا چند مورد ( مثلاً بیماری ) را به یک جامعه تعمیم دهد باید مطالعه مقطعی وسیعی انجام دهد.
بررسیهای مقطعی Cross Sectional
هدف بررسیهای مقطعی، تعیین توزیع فراوانی متغیرهای مختلف در یک جمعیت و در یک مقطع از زمان است.
مثال:
بررسی مشخصات فیزیکی افراد، مواد، یا محیط. مثال: تعیین میزان شیوع ( دیابت، جزام )
تعیین میزان پوشش واکسیناسیون کودکان
مطالعات مقطعی معمولاً روی نمونه ای از جمعیت انجام می گیرد و اگر کل جامعه را مورد مطالعه قرار بدهیم به آن سرشماری می گویند.
محققین غالباً ا انجام یک مطالعه مقطعی، ضمن توصیف مشخصات جمعیت، گروههای مختلف را نیز از نظر تعدادی از متغیرها مورد مقایسه قرار می دهند. توام ساختن توصیف با مقایسه روش متداولی است و بهمین جهت تمایز بین مطالعات توصیفی و مطالعات تحلیلی را آشکار می سازد.
مطالعات تحلیلی یا مقایسه ای
هدف مطالعات تحلیلی، تعیین و شناسایی علل یا عوامل محیطی یا عوامل خطر زایی Risk Factors است که در ایجاد یک مسئله ( مثلاً یک بیماری ) دخالت دارند. این کار از طریق مقایسه دو گروه ( و یا بیشتر ) که یک یا چند گروه دارای مشکل بوده ( مثلاً بیمار باشند ) و یک یا چند گروه فاقد مشکل باشند ( مثلاً بیمار نباشند ) انجام می گیرد.
در این مبحث سه نوع مطالعه تحلیلی متداول مورد بحث قرار می گیرد:
مطالعات مقطعی مقایسه ای:
در بیشتر مطالعات مقطعی، محقق علاوه بر توصیف مسئله، گروههای مختلف جامعه مورد مطالعه را نیز از نظر متغیرهای مختلف مورد مقایسه قرار می دهد.
مثال
در بررسی سوء تغذیه در یک جامعه، محقق ممکن است بخواهد که:
درصد کودکان مبتلا به سوء تغذیه در جامعه را تعیین نماید.
نقش عواملی مثل وضعیت اجتماعی – اقتصادی، بیماریهای زمینه ای را در قبال دسترس بودن مواد غذایی مورد مطالعه قرار دهد.
روشهای تغذیه ای را بررسی نماید.
نقش آگاهی، عقاید و باورها و تاثیر آنها را در روشهای تغذیه ای مورد مطالعه قرار دهد.
در مطالعات مقطعی مقایسه ای، محقق تنها متغیرهای فوق الذکر را توصیف نمی نماید، بلکه ضمن مقایسه کودکان مبتلا به سوء تغذیه یا کودکانی که سوء تغذیه ندارند، سعی می نماید تا میزان تاثیر یا دخالت متغیرهایی مثل وضعیت اجتماعی، اقتصادی، رفتاری یا سایر متغیرهای مستقل را در سوء تغذیه تعیین نماید.
در هر مطالعه مقایسه ای باید مواظب متغیرهای مخدوش کننده یا مداخله گر بود.
مطالعات مورد – شاهدی Case – Control:
در یک مطالعه مورد- شاهدی، محقق به منظور تعیین عواملی که در ایجاد مشکل دخالت داشته اند دو گروه را با هم مقایسه می کند. یکی گروه مورد که در آنها مسئله مورد بررسی وجود دارد ( مثلاً کودکان مبتلا به سوء تغذیه ) و دیگری گروه شاهد ( کنترل ) که در آنها مسئله مورد بررسی وجود ندارد.
مثال: به منظور مطالعه علل مرگ و میر نوزادان، محققی ابتدا یک گروه مورد ( نوزادانی که در ماه اول تولد فوت کرده بودند ) و یک گروه شاهد ( نوزادانی که در ماه اول تولد زنده مانده اند ) را انتخاب می نماید. سپس مادران این دو گروه نوزاد را مورد مصاحبه قرار می دهد. با مقایسه نتایج مصاحبه محقق سعی می نماید تا عوامل خطر زایی که میزان شیوع آنها در دو گروه متفات است را مشخص سازد.
همانند مطالعات مقطعی مقایسه ای، در مطالعات مورد، شاهدی نیز باید متغیرهای مخدوش کننده را کنترل نمود. در مطالعات مورد – شاهدی برای کنترل متغیرهای مخدوش کننده میتوان در موقع انتخب دو گروه، افراد را از نظر متغیرهای مخدوش کننده با یکدیگر جور نمود. منظور از جور کردن (MATCHING) آن است که توزیع فراوانی متغیرهای مخدوش کننده بالقوه در دو گروه ( گروه مورد و گروه شاهد ) مشابه باشند.
مثال: در مطالعه علل مرگ و میر نوزادان، محقق می بایست عوامل مخدوش کننده ای نظیر سن مادر ( ممکن است سن مادر در مرگ و میر نوزاد اثر داشته باشد ) و وضعیت اجتماعی – اقتصادی مادر ( تحصیلات، وضعیت تاهل، وضعیت اقتصادی ) ا کنترل نماید. به همین منظور برای مادری که نوزادش در ماه اول تولد فوت کرده، باید مادری را انتخاب نمود که نوزادش در ماه اول زنده بوده و سن او دقیقاً برابر با سن مادر قبلی باشد. علاوه بر سن، ممکن است محقق گروه مورد یا گروه شاهد را از نظر محیط زندگی ( مثلاً شهر یا روستا ) نیز جور نماید.
مطالعات هم گروهی Cohort
در یک مطالعه هم گروهی ( کوهورت )، گروهی از افراد مواجهه یافته با یک عامل خطرزا ( گروه مطالعه )، با گروهی از افراد که با عامل خطر زای مورد نظر مواجهه نیافته اند، مورد مقایسه قرار می گیرند. محقق، پس از مشخص نمودن گروهها، آنها را برای مدتی تحت پیگیری قرار خواهد داد تا ببیند که آیا بیماری که حالا تصور می رود در رابطه با عامل خطر است، ظاهر خواهد شد؟ و سپس میزان بروز بیماری را در هر دو گروه به طور مجزا تعیین نموده و میزان های بروز را با یکدیگر مورد مقایسه قرار می دهد تا ببیند که آیا میزان بروز بیماری در افراد مواجهه یافته بیشتر از میزان بروز بیماری در گروه مواجهه نیافته می باشد، یا خیر .
یک مثال معروف از مطالعه کوهورت، مطالعه فرامینگهام می باشد که در آن افراد سیگاری را به مدت چند سال تحت پیگری قرار دادند تا اهمیت و نقش سیگار کشیدن را به عنوان یک عامل خطر در ایجاد سرطان ریه تعیین نمایند.
مطالعه کوهورت معمولاً با انتخاب تعداد زیادی از افراد شروع می شود، سپس محقق سعی می کند که چه کسانی سیگار می کشند و چه کسانی نمی کشند ) و هر دو گروه را مورد پیگیری قرار می دهند تا میزان بروز بیماری ( مثلاً سرطان ریه ) را در هر دو گروه تعیین نماید.
مطالعات مقطعی – مقایسه ای و مطالعات مورد شاهدی معمولاً سریعتر قابل انجام بوده و نسبتاً نیز ارزان تر است. در مطالعات مقطعی – مقایسه ای در صورتیکه تعداد افراد تحت مطالعه زیاد نباشد امکان طبقه بندی افراد محدود می گردد. مشکل اساسی در مطالعات مورد شاهدی انتخاب گروه شاهد ( کنترل ) مناسب است. در عین حال جور کردن افراد گروه مورد با گروه شاهد باید با دقت زیاد صورت بگیرد.
مطالعات کوهورت تنها روش مطمئن برای اثبات روابط علیتی است اما برای انجام مطالعه کوهور ما در مقایسه با مطالعه مورد – شاهدی به زمان بیشتری نیاز داریم. در عین حال برای انجام مطالعه کوهورت به پرسنل و در نتیجه به بودجه بیشتری نیاز خواهیم داشت. مشکل اساسی در مطالعات کوهورت شناسایی تمام موارد بیماری در جمعیت تحت مطالعه است.
مخصوصاً اگر جمعیت تحت مطالعه تعدادشان زیاد بوده و میزان بروز بیماری نیز کم باشد مشکل دیگر مطالعات کوهورت، خروج افراد از مطالعه به علت تغییر شهر یا محل زندگی بوده و در نتیجه محقق در شناسایی موارد بیماری در این افراد با مشکل مواجه خواهد شد.
مطالعات مداخله ای
در تحقیقات مداخله ای، محقق یک متغیر مستقل یا یک وضعیت را، تحت دستکاری قرار می دهد و نتایج حاصله از دستکاری را اندازه گیری می کند. معمولاً ( نه همیشه ) دو گروه در تحقیق وجود دارد، گروهی که مورد مداخله قرار می گیرد ( مثلاً داروی معینی را دریافت می دارد ) و دیگری گروهی است که مداخله مورد نظر را دریافت نمی دارد ( مثلاً بجای دارو دارونما دریافت می دارد ) مطالعات مداخله ای را می توان به دو گروه تقسیم بندی نمود:
مطالعات تجربی
مطالعات شبه تجربی ( یا نیمه تجربی )
مطالعات تجربی
مطالعات تجربی تنها نوع مطالعه ای است که می تواند رابطه علیت را به اثبات برساند.
در مطالعه تجربی، افراد به طور تصادفی به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه تحت تاثیر مداخله یا تجربه قرار گرفته و گروه دیگر به عنوان شاهد در نظر گرفته می شوند نتایج مداخله ( تاثیر مداخله بر روی متغیرهای وابسته مشکل یا مسئله مورد تحقیق ) از طریق مقایسه دو گروه مشخص می گردد.
یک طرح تجربی کلاسیک باید دارای مشخصات ( سه شرط ) زیر باشد:
مداخله: محقق در یکی از گروههای مورد مطالعه مداخله ای به عمل آورد (متغیری را دست کاری یا تغییر بدهد )
داشتن گروه کنترل محقق باید یک یا چند گروه شاهد داشته باشد تا نتایج حاصله از گروه دست کاری شده را با نتایج حاصله از گروه شاهد مقایسه نماید.
تقسیم بندی تصادفی: تقسیم بندی (قراردادن) افراد مورد مطالعه به گروههای تجربی و شاهد باید به طور تصادفی صورت پذیرد.
توجه: قدرت مطالعات تجربی در تقسیم بندی تصادفی افراد است که با این عمل اثر متغیرهای مخدوش کننده خنثی خواهد شد.
تاکنون طرحهای (DESIGENS) مختلف و متعددی در زمینه تحقیقات تجربی تهیه شده اند این طرحها در تجربیات آزمایشگاهی و همچنین در تحقیقات بالینی می توانند مورد استفاده قرار گیرند، اما انجام تحقیقات تجربی روی انسان به علت مسائل اخلاقی بسیار محدود است. گر چه مطالعات تجربی با داشتن گروه کنترل و تقسیم راندوم برای تعیین میزان تاثیر داروهای جدید با روشهای درمانی جدید معمولاً مورد استفاده محققین قرار میگیرد، ولی در هر حال، قبل از شروع یک مطالعه تجربی لازمست به عملی بودن تحقیق و به خصوص مسائل اخلاقی توجه خاص مبذول داشت.
مطالعات شبه تجربی ( Ouasi Experimental)
مطالعات شبه تجربی مطالعه ای است که حداقل فاقد یکی از شرایط با مشخصات مطالعه تجربی است به عبارت دیگر یک مطالعه شبه تجربی، با نافذ تقسیم بندی تصادفی است یا فاقد گروه کنترل می باشد ولی در هر حال مطالعات شبه تجربی نیز همیشه با مداخله با دستکاری و تغییر در متغیر مستقل همراه است.
یکی از متداولترین روشهای شبه تجربی انتخاب دو ( یا چند ) گروه از افراد است. سپس یک گروه مداخله مورد نظر را دریافت داشته و گروه دیگر مداخله را دریافت نمی نمایند هر گروه قبل از مداخله مورد بررسی قرار می گیرند. در این روش افراد مورد مطالعه به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم نشده اند
منبع : پی اچ دی پارسه